چه کسی انقلابی است؟
پنج شاخص انقلابی بودن از دیدگاه رهبر معظم
1 - پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب؛
2- هدفگیری آرمانهای انقلاب و همّت بلند برای رسیدن به آنها ؛
3 - پایبندی به استقلال همهجانبهی کشور؛
4 - حسّاسیّت در برابر کار و نقشهی دشمن و عدم تبعیت از او؛
5- تقوای دینی و سیاسی؛1395/03/14
1- پایبندی به ارزشهای مبنائی و اساسی اسلام
الف - پایبندی به اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی است... اسلام ناب آن اسلامی است که هم تکلیف من و شما را در خانواده با خود و در خلوت شخصیمان معیّن میکند، هم تکلیف ما را در جامعه معیّن میکند، هم تکلیف ما را در قبال نظام اسلامی و ایجاد نظام اسلامی معیّن میکند؛ این اسلام ناب است. این یکی از مبانی است که باید به این پابند بود. 1395/03/14
ب - محور بودن مردم است که وقتی ما مردمی بودن را و محور بودن مردم را با اسلام همراه میکنیم، ترکیب آن میشود جمهوری اسلامی؛ جمهوری اسلامی یعنی این؛ مردم محورند، مقاصد برای مردم است، هدفها متعلّق به مردم است، منافع مال و مِلک مردم است، اختیار در دست مردم است؛ اینها مردمی بودن است: رأی مردم، خواست مردم، حرکت مردم، عمل مردم، حضور مردم و شرافت مردم در نظام جمهوری اسلامی. این یکی از آن مبانی است و بهمعنای واقعی کلمه باید به این معتقد بود.. 1395/03/14
ج- اعتقاد به پیشرفت، اعتقاد به تحوّل، به تکامل، و تعامل با محیط، البتّه با پرهیز از انحرافها و خطاهایی که در این راه ممکن است وجود داشته باشد. تحوّل و تکامل؛ هم فقه ما، هم جامعهشناسی ما، هم علوم انسانی ما، هم سیاست ما، هم روشهای گوناگون ما باید روزبهروز بهتر بشود، منتها به دست آدمهای خبره، به دست آدمهای وارد، به دست انسانهای اهل تعمّق و کسانی که اهلیّت ایجاد راههای نو را دارند؛ نیمهسوادها و آدمهای ناوارد و مدّعی نمیتوانند کاری انجام بدهند. به این باید توجّه داشت؛ اینها همه یک صراطی است که چپ و راست دارد؛ از وسط جادّه باید حرکت کرد.
د- حمایت از محرومان و مظلومان در هر نقطهی عالم.1395/03/14
2- هدفگیری آرمانهای انقلاب و همّت بلند برای رسیدن به آنها ؛
بعضی سعی میکنند جامعه را و جوانهای ما را دچار ناامیدی کنند، بگویند «آقا فایدهای ندارد، نمیشود، نمیرسیم؛ چهجوری ممکن است با اینهمه مخالفت، با اینهمه دشمنی»؛ شاخص دوّم این است که هرگز منصرف نشویم از رسیدن به آن اهداف بلند و آرمانهای بلند؛ تسلیم نشویم در مقابل فشارها.1395/03/14
3- پایبندی به استقلال همهجانبهی کشور استقلال داخلی، منطقهای، جهانی و بینالمللی
استقلال فرهنگی از همهی اینها مهمتر است. استقلال فرهنگی در این است که سبک زندگی را، سبک زندگی اسلامی - ایرانی انتخاب بکنیم.
استقلال اقتصادی -بهطور خلاصه- هضم نشدن در هاضمهی اقتصاد جامعهی جهانی است... اینکه یک کشوری اقتصادش را ادغام کند در اقتصاد جهانی، افتخار نیست؛ این خسارت است، این ضرر است، این شکست است.
استقلال اقتصادی تنها با اقتصاد مقاومتی بهدست میآید... اینکه ما خیال کنیم رونق اقتصاد کشور صرفاً با سرمایهگذاری خارجی تأمین میشود، خطا است... مهمتر از سرمایهگذاری خارجی، فعّال کردن ظرفیّتهای درونی و داخلی است. 1395/03/14
4- حسّاسیّت در برابر کار و نقشهی دشمن و عدم تبعیت از او؛
دشمن را بشناسیم، در برابر حرکات دشمن حسّاسیّت داشته باشیم... نقطهی مقابل آن یکی این است که بعضی اصل دشمن را انکار میکنند... خود این مطرح کردن توهّم توطئه، بهنظر ما یک توطئه است.
هر فرد و جریانی که برای اسلام و به نام اسلام کار میکند، اگر به آمریکا اعتماد کرد، خطای بزرگی مرتکب شده و سیلیاش را خواهد خورد.. 1395/03/14
5- تقوای دینی و سیاسی؛
مقام معظم رهبری : سیاست اگر از اخلاق سرچشمه بگیرد، از معنویت سیراب بشود، برای مردمی که مواجه با آن سیاستند، وسیلهی کمال است، راه بهشت است؛ اما اگر سیاست از اخلاق جدا شد، از معنویت جدا شد، آن وقت سیاستورزی میشود؛ یک وسیلهای برای کسب قدرت، به هر قیمت؛ برای کسب ثروت، برای پیش بردن کار خود در دنیا. این سیاست میشود آفت؛ برای خود سیاستورز هم آفت است، برای مردمی هم که در عرصهی زندگی آنها این سیاست ورزیده میشود هم آفت است.
... تقوا که نبود، دست و زبان انسان باز است، میتواند همه چیز بگوید، خلاف واقع میتواند بگوید، تهمت میتواند بزند، دروغ به مردم میتواند بگوید، نقض تعهدات میتواند بکند، دلبستگی به دشمنانِ صراط مستقیم میتواند پیدا کند. وقتی تقوا نبود، اینجوری است. امیرالمؤمنین میفرماید: من سیاست را با تقوا انتخاب کردم، با تقوا اختیار کردم؛ این است که در روش امیرالمؤمنین، مکاری و حیلهگری و کارهای کثیف و این چیزها وجود ندارد؛ پاکیزه است. 1388/06/20
مقام معظم رهبری : وقتی که در دل مردم نسبت به یکدیگر ترحم و عطوفت و حسنظن و محبت هست، فضای جامعه، فضای بهشت میشود. آنگاه که در دل افراد، با انگیزههای سیاسی یا شخصی، کینه، بددلی و سوءظن وجود داشته باشد، فضای جامعه فضایی تاریک و تلخ میشود. با هم همکاری کنیم، به هم کمک کنیم، نسبت به یکدیگر گذشت داشته باشیم. مجادلات سیاسی برای کشور زیانبار است. نه فقط امروز که دشمن ما را تهدید میکند، بلکه همیشه مضر است؛ برای سازندگی و راه انداختن چرخهای اقتصادی مضر است. اگر بعضیها هر روزی به نحوی مسألهی جدیدی درست کنند و افکار عمومی را متوجه به یک مسألهی موهوم کنند، اینها به ضرر کشور است.
... گویندگان، نویسندگان، سیاسیون، منبردارها و تریبوندارها، تصمیم بگیرند فضا را، فضای محبت و عطوفت قرار دهند؛ ذهنها و دلها را نسبت به یکدیگر تحریک نکنند؛ در این مملکت کار زیاد داریم. مسؤولین کار دارند، دولت کار دارد، دستگاه قضاییه کار دارد، مجلس کار دارد؛ همه کارهای مهم و اساسی دارند؛ همه باید با همهی توان و با همهی وجود تلاش کنیم تا بتوانیم کشور را به سرمنزل امن و سعادت برسانیم. 1381/01/16
مقام معظم رهبری : امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام درس همیشگی خودش را به همهی کسانی که در امور سیاسی جامعهی خود نقشی دارند، بیان کرده است: «من نصب نفسه للناس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»؛ هر کس که خود را در معرض ریاست، امامت و پیشوایی جامعه میگذارد - در هر محدودهای - اول باید شروع به تأدیب و تربیت خود کند؛ بعد شروع به تربیت مردم کند. یعنی اول خودش را اصلاح کند، بعد به سراغ دیگران برود. میفرماید: «ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه» اگر میخواهد دیگران را تربیت کند، باید با سیره و روش و رفتار خود تربیت کند؛ نه فقط با زبان خود. به زبان بسیار چیزها میشود گفت؛ اما آن چیزی که میتواند انسانها را به راه خدا هدایت کند، سیره و عمل کسی است که در محدودهای - چه در آفاق یک جامعه و، چه در محدودههای کوچکتر - او را به عنوان پیشوا و معلم و کسی که مردم بناست از او پیروی کنند، منصوب کنند. بعد میفرماید: «و معلم نفسه و مؤدبها احق بالاجلال من معلم الناس و مؤدبهم»؛ کسی که خود را تعلیم میدهد و تأدیب میکند، بیشتر مستحق اجلال و تکریم است، از آن کسی که میخواهد دیگران را تأدیب کند، در حالی که خودش را تأدیب نکرده است. 1379/12/26